از مثل‌های مشهور شیرازیان است که هرگاه جوانی خام و بی‌تجربه به شخصی بزرگتر از خود بی‌ادبی و جسارت کند آن شخص گوید «از ما نخورده باشی».

می‌گویند یک روز شیخ سعدی از کوچه‌ای رد می‌شد. یک جوان بی‌ادب و آب بی‌لگام خورده انگلی به او رساند شیخ سعدی دست کرد یک پولی به او داد و بئش گفت: «از ما نخورده باشی»
پسرو که معنی حرف و کار شیخ را نفهمید پیش خودش گفت: «ئی که یی‌شیخ یه‌لاقبان اقددوم داد ای به داروغه انگشت برسونم لابد یه مشتم میده»
فردا سر چارسو بازار یک انگشتی به داروغه رساند. او هم حکم کرد دستش را بریدند.